جامعه روحانیت امامیه هرات

جامعه روحانیت امامیه هرات

همزمان با پایان اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی و آغاز تحولات جدید که زمینه بازگشت مهاجرین را نیز به همراه داشت به همت جمعی از طلاب جوان حوزه غرب کشور، گام‌های اولیه در راستای تحقق وحدت و یکپارچگی طلاب و فضلای خطه علم پرور هرات برداشته شد و طی برگزاری جلسات مقدماتی و همراهی علمای بزرگوار و پیشکسوت، سرانجام در سال 1370 خورشیدی همزمان با سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام تشکل حوزوی”جامعه روحانیت امامیة هرات” در شهر مشهد تأسیس گردید.

زندگینامه حجت الاسلام حاج سید ابراهیم صابری

اندازه فونت :
2023/02/24

حجت الاسلام و المسلمین حاج سید ابراهیم صابری در خانواده جلیله سادات و در میان علمای صابری در سال ١٣٤٧ ه ش، چشم به جهان گشود.

تحصیلات

ایشان دروس ادبیات ومنطق را نزد اساتید بنام شهر مقدس مشهد مثل حجج اسلام حاج سید امیر ناصری، مرحوم حاج شیخ غلام حسین طالب، علامه مدرس افغانی، آیت الله حجت هاشمی خراسانی و مرحوم آقای واعظی تتلمذ نمود.

کتاب شرح لمعه و معالم الاصول  و رسائل را محضر مرحوم آیت الله فقیه سبزواری و آیت الله صالحی فرا گرفت. مکاسب و کفایه الاصول را نیز در محضر حضرت آیت الله اشرفی شاهرودی و آیت الله رضا زاده شاگردی کرد.

ایشان با حضور در درس خارج فقه و اصول حضرت آیت الله العظمی میرزا علی فلسفی و آیت الله مرتضوی بر غنای علمی خویش افزود.

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید ابراهیم صابری علاوه بر فراگیری دروس حوزوی، توفیق داشتند در رشته کلام و فلسفه در دانشگاه رضوی تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل نمایند.

و با نمره عالی توانست از پایان نامه ارشد خود دفاع نماید. افسوس که بیماری و طول دروه درمان اجازه اتمام دوره دکتری را به ایشان نداد.

ایشان علاوه بر تحصیل از مدرسین موفق و خوش بیان مدرسه علمیه امام هادی علیه السلام بود. کتاب های منطق و اصول فقه و باب حادی عشر و رسایل را در این مدرسه تدریس می نمود.

شاگران متعددی در کنار بهرمندی از خلق خوش و اخلاق حسنه ایشان، استفاده های فراوانی از محضر علمی ایشان داشتند که هر کدام فعلا در جامعه روحانیت مصدر خدماتی برای هموطنان عزیز هستند.

ازدواج

همسر ایشان نقل می كنند: برای اولین بار كه بعد از ازدواج همسرم را دیدم مهر و محبت ایشان در وجودم شكل گرفت. ایشان مردی آرام و سر به زیر بودند، چشمانی سرشار از پاكی و متانت و وجودی سرشار از مهر و الفت داشتند. همواره لبخند ملیحی بر لبانشان نقش بسته بود. همواره با احترام و عزت فراوان با من برخورد می كردند. من ایشان را مرد كاملی می دیدم و در تمام مدت زندگی در كنار ایشان احساس خوشبختی داشتم.

از همان اوایل ازدواج متوجه شدم ایشان علاقه زیادی به كسب مدارج علمی و تحقیق و پژوهش دارند. به طوری كه همیشه كتاب مطالعه می كردند و مرا نیز به آن تشویق می نمودند. همیشه محرم، صفر و ماه رمضان را برای تبلیغ دین به شهر های اطراف و حتی دور دست سفر می كردند. رنج سفر به روستاهای دور دست، سختی راه و سرما و گرما را با نهایت عشق و علاقه به جان می خریدند. ایشان مسیر خود را مسیری ارزنده می دانستند. هیچگاه چشم داشت مالی و دنیایی به لباس و علم خود نداشتند. علم خود را لطف خداوند و لباس روحانیت را لباس پیامبر می دانستند و برایش احترام و ارزش معنوی زیادی قائل بودند.

مدتی كه از ازدواجمان گذشت با تولد فرزند اولمان زندگیمان رنگ و بوی تازه ای گرفت. حجت الاسلام صابری بسیار با كودكان مهربان بودند و با مهر و الفت با فرزندمان بازی میكردند و پدری مهربان و صبور بودند. هیچگاه شیطنت بچه ها ایشان را به خشم نمی آورد و و رفتار های كودكانشان را جلوه ای از زیبایی و شیرینی آنها می دانستند. با صبر و حوصله با آنها سخن می گفتند و در تربیتشان بسیار كوشا بودند. مسئولیت های خانه و بچه ها را جزء مسئولیت های خویش هم می دانستند. همواره در كارهای منزل مرا یاری میكردند و همراه من بودند.

خدمت رسانی همراه با بیماری

هفت سال بعد با تولد دخترمان خوشبختی خانواده ما كامل شد. تا اینكه متاسفانه شش ماه بعد از تولد فرزند دوممان همسرم متوجه بیماری شدند. بیماری سختی كه تا حد زیادی از انرژی و توان بدنی ایشان كاسته بود و دائما تحت درمان بودند. اما در همان مدت بیماری هم با تمام قوا به تحصیل و تدریس و تبلیغ هرچه تمام تر مصر و كوشا بودند. گویا انگیزه بیشتری داشتند تا تمام تلاش خود را برای تحقق خدمت رسانی به مردم و دین اسلام كه آرزوی دیرینه ایشان بود به انجام رسانند.

سفر برای درمان بیماری

حجت الاسلام صابری در تمام مدت بیماری خود حتی در سخت ترین شرایط و و ضعف بدنی، هیچ گاه اظهار ناتوانی نمی كردند و كاملا مستقل و با قدرت تمام مسئولیت های خود را انجام داده و هیچ باری به كسی تحمیل نمی كردند تا اینكه پس از مدتی بیماری ایشان پیشرفته تر شد و ناچارا عازم كشور آلمان برای ادامه مسیر درمان خود شدند، طوری كه حتی تحصیل دكتری خود را در رشته فلسفه ناتمام گذاشته و ترك دیار و خانواده كردند.

سفر ایشان كه در ابتدا قرار بود مدت زمان كوتاهی داشته باشد، ده سال به طول انجامید و ایشان در تمام این مدت نیز از پای ننشستند و به خدمت مسلمین و دین اسلام پرداختند و حتی در شهر كسل یك مسجد برای مردم مسلمان و شیعه آن شهر بنا كردند.

با وجود افزایش شدت بیماری همواره یاد خدا را در دل داشتند و تنها توكل به خدا و ائمه ع بود كه به ایشان تاب و توان تحمل آن سختی ها را می داد، به طوری كه كسانی كه در آنجا خانه ایشان را دیده اند نقل می كنند كه ایشان همواره مشغول عبادت بودند و سجاده شان همواره گوشه خانه پهن بود و كتاب ها و قرآن شان در كتابخانه منزل عضو اصلی وسایل خانه به شمار می آمد و خانه ای ساده و سرشار از عشق و نور معنویت داشتند، انگار این بیماری با تمام درد و سختی هایش باعث پرورش روح ایشان شده بود و ایشان را فردی كامل تر، صبور تر و آرام تر كرده بود طوری كه هر چه قدر در نگاه دیگران طاقت فرسا بود در برابر ایشان به زانو در آمده بود و تسلیم مقاومت روح بلند معنوی ایشان شده بود.

اخلاق نیکو و حب اهل بیت ع

فرزند ایشان در ادامه بیان كردند: پدر در نگاه من همواره فردی كامل و بسیار منظم و دقیق بودند، با این كه پدرم استاد حوزه بودند و فقه و اصول تدریس می كردند اما همیشه اخلاق را بر فقه و اصول و عمل را به كسب علم مقدم می داشتند، ایشان هرگز بر ما تند خویی و سخت گیری نداشتند، و همواره ما را به احترام به مادر، و خواندن نماز اول وقت و كسب روزی حلال وصیت و سفارش می كردند، طوری كه خود نیز كسب روزی در مكتب حضرت صاحب الزمان عج و با دلی سرشار از حب حضرت و ائمه اطهار ع را سرلوحه خود قرار داده بودند، حب اهل بیت در دل ایشان به حدی عمیق و وسیع بود كه همیشه هنگام خواندن هر نوحه و روضه ای بر سر منبر خود نیز نا خودآگاه و با صدای بلند اشك می ریختند.

وفات

تا جایی كه دوستان نزدیكی كه در آخرین لحظات كنار ایشان بودند نقل می كنند: حاج آقای صابری روز آخر با وجود حال بسیار وخیمی كه داشتند منبر و سخنرانی خود را كنسل نكردند و با وجود اصرار اطرافیان برای استراحت و موكول كردن مراسم به زمانی دیگر ممانعت كردند.

همان روز به مسجد رفتند و در حالی كه همگان متوجه رنگ و روی پریده و حال نابسمان ایشان می شدند، حجت الاسلام صابری سعی در حفظ ظاهر و رسایی سخن و حفظ احترام ممبر امام حسین ع داشتند تا اینكه پس از چند دقیقه سخن گفتن سكوت كردند و با چند نفس عمیق و نوشیدن مقداری آب سعی كردند تمركز و توان خود را حفظ كنند اما متاسفانه درد و بیماری بر ایشان غالب شد و از هوش رفتند و همان جا بر منبر امام حسین ع در تاریخ ۲۱ محرم الحرام سال ۱۴۳۳ ه ق، مصادف با ۲۶ آذر ۱۳۹۰ ه ش و در سن ۴۳ سالگی به دیدار حق و ساقی کوثر شتافتند، ان شاء الله همنشین پیامبر ص و ائمه اطهار ع باشند.

به قلم: دختر مرحوم سیده انسیه صابری

تهیه شده در بخش فرهنگی جامعه روحانیت امامیه هرات

سوال خود را مطرح کنید :


همایش وحدت اسلامی در پرتو عقلانیت و مهرورزیهمایش عمامه های خونین